واقعی یا غیرواقعی
سر این قضیه که چند تا گزارش ازش نوشتم، ویدئوکال میکردیم؛ سروش شیراز و من اینجا و آرمین وین. داشتن در مورد یه ویژگی از اشعار حافظ [که ممد اون موقع سر صف با اون کاغذای A4 توی دستش درموردشون گفته بود] صحبت میکردن که من یادم اومد امید در مورد عامداً نادیده گرفتن و downplay کردن سیاست گفته بود بهمون. اینکه این کارش [مرجع ضمیر ش: کیارستمی] دقیقا و اتفاقا یه اکت سیاسی بوده. من نوشتن در مورد خیلی از چیزایی که بقیه ازش صحبت میکنن رو تقبیح میکنم. الان حتی خواندنشون و فکر کردن بهشون حقیقتاً رنجآوره برام [شبیه همون رنجی که به سیاوش گفتم توی هاستلشون و همون طوری که اون برداشتش کرد و تکرارش کرد]. مجموعه اتفاقایی که توی فضای [شبکه/های] بلاکشده یا نشده ظاهراً اجتماعی جریان داره و مشخصاً لزوم عکسالعمل نشون دادن در مورد هرفاکینگچیزی که در جهان هستی رخ میده منو دیوانه میکنه. جنس ریاکشنها توی فضای فارسی (شدیدا متاثر از سیاست و پولرایزد)(غیرفارسی هم کم و بیش همینه) این mediumها، به خاطر اثرگزاری مستقیمی که روی زندگی خودم و خانوادم داشته آزاردهندهتر بوده/هست. سر هواپیما، درست یا غلط، واقعی یا غیرواقعی چیزکی نوشتم و یک سال و نیمه که میخوام بذارمش اینجا و هنوز ممکن نشده. کاری به محتواش که باز در مورد بدبختیهای خودمه [در مورد خودمه] ندارم؛ واقعی یا غیرواقعی simply I loathe it. حالا این از همون جنس downplay کردنه؟ احتمالا نه. [قطعا نه]
از طرفی فکتنویسی هم آسون نیست. نقطه نهاییِ [کنونی] آمال و آرزوهای من فکتنویس شدنه. تنها نتیجهای که میتونم در مورد رویای کودکیتاحالام داشته باشم، فکتنویس شدنه؛ که اتفاقاً این تنیجهگیری از معدود چیزاییه که این سالا «ساخته شد»؛ [تکرار کنم] وجود نداشت و ساخته شد؛ امّا، امّا، همینم سخته وقتی که ورودیِ درخوری نداشته باشی؛ که همواره اینطوری بوده.
× میزان آگاهی از «شهر اقیانوس» تغییری نکرده.
× نقطه بعد از آگاه شدن از شهر اقیانوس، اقدام در راستای فکتنویس شدنه. [بدیهی]
× قطعه پنجم آلبوم «زمستان است»، تار و کمانچه علیزاده و کلهر بعد از بیداد ابتدایی.
- ۰۰/۰۷/۱۶