طَمطراق

همان ماهیِ تبعیدی به خشکی،که وضعیت فیلی را دارد خارج از اتاق

طَمطراق

همان ماهیِ تبعیدی به خشکی،که وضعیت فیلی را دارد خارج از اتاق

«تلقی ما از این وجود»

نجّار | سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۴:۰۵ ب.ظ

یا به عبارتی come and find me down the waterline, stroll a bit and then go home.

 

این راهروها و گذرگاه‌ها و کناره‌ها تصوری بود که وقتی عکسای اون پردیس اولی رو می‌دیدم دنبالش می‌گشتم، از اون بالا زوم این می‌کردم که کناری، گذری پیدا کنم، بود؛ نه که نبود، به درد بخور «نشد». تنهایی، از ترس، می‌رفتم اون بالای پله‌ها بغل اون ته سیگارا، شیرکاکائو و کیک کشمشی نادی یا نادری می‌خوردم. واقعا هدفم ریچوال داشتن با رفیق بود، وگرنه که اون عامل دلدرد رو همون اتاقم میشد خورد. دلپیچه و گس شدن و ریفلاکس معده، همون طعمِ واقعیِ دردِ خنگی من بود، وگرنه اینم مثه سردرد که وقتی التفاتی ندارم بهش انگار نبوده و نیست. من واقعا باید از نگاهِ سیاوش دوباره اون «پیچیدن زیر راه پله‌های بالای سلف مرکزی» رو مرور کنم، نه که بخوام باز مُهمل در مورد aloneبودن بگم، اتفاقا برعکس وقتی سیاوش بعدش نگام کرد که بفهمه چم شده، یا وقتی سال پنج توی مسیر سلف زنگ زد، غیر از «نجات» چی میشد نامید این نگاه کردنو و اون زنگو؟ اون خانم می‌گفت که تلقی‌ش از وجود همین تعداد باندی هست که با این و اون داری، و اینکه من بگم الان این در مورد من صادق نیست، دقیقا ادامه همین وضعیتیه که سالها بهش گرفتارم، پس try.

 

× به نظر همه چی سرجاشه، حتی ویردلی پرفکت؛ دِن وانس این اِ لایف تایم؟

× ?!People changing in the streets

 

 

  • نجّار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی